سرسرای من در نبود تو

تنها راز منی - تو رو به خدا هم فاش نمی کنم.

سرسرای من در نبود تو

تنها راز منی - تو رو به خدا هم فاش نمی کنم.

122

بچه که بودم آغوش مادرم را دوست داشتم"چون آنجا بهترین مکان برای من بود.

بچه که بودم پول را اصلا نمیشناختم.

بچه که بودم چیزی به نام فردا را نمیشناختم.

بچه که بودم فکر میکردم فقط یک حرف است ان هم حرف راست.

بچه که بودم تنهااز یک چیز بیزار بودم ان هم دادوفریادبود.

بچه که بودم قهرهایم فقط یک دقیقه طول میکشید.

بچه که بودم فقط عاشق بودم و از همه چیز لذت میبردم.

بچه که بودم گریه های من کوتاه بود وخنده هایم بلند

حالا که بزرگ شدم میبینم دنیای بچگی چه سرمایه بزرگی بوده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد