سرسرای من در نبود تو

سرسرای من در نبود تو

تنها راز منی - تو رو به خدا هم فاش نمی کنم.
سرسرای من در نبود تو

سرسرای من در نبود تو

تنها راز منی - تو رو به خدا هم فاش نمی کنم.

287

خدایا...!
من خودم برات یه جعبه سیب می خرم...
دیگه زشته
بسه دیگه
بیا با هم دوست باشیم
روی همو ببوسیم!
حله؟؟
بیایم بهشت؟! 

اسحاق

286

در وحشیِ کوه ها،
از عسل هر کندو،
اندکی خواهم چشید...

شاید زنبورهایشان،
بر گل های پیراهن تو نشسته باشند ...



# مــــــــهـــــــدی #

285

دوست ندارم لحظه هایم با تو را قاب کنم ،

سر طاقچه بگذارم و ببینمشان .

زنده نیستند ..

بوی تو را نمی دهند ..



ایکاش می شد لحظه ها را مومیایی کرد تا بمانند ..

می شد منجمدشان کرد ..

تا دوباره سالها بعد حس شوند ، زنده شوند ..

کاش تمامی نداشتی ..

و نداشتند

این خاطرات !