صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم
میان دو دیدار تقسیم کنیم
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو بیدار خواهم شد
شعر انتخابیت قشنگه !
ای کاش نام شاعرش رو هم زیرش مینوشتی . اسم شاعرش رو متاسفانه الان ازیاد بردم .
شاد باش و شاد زی