-
104
شنبه 2 اردیبهشت 1391 20:07
در کنارت تمام طوفانها را به جان میخرم برای آرامشت.
-
103
شنبه 2 اردیبهشت 1391 19:39
فرقی نمیکنه دور و برت چقدر شلوغ باشه ! وقتی از درون تنهایی !
-
102
شنبه 2 اردیبهشت 1391 19:28
میدونی " بــ ـ ـهــــ ـــ ـشـ ـــ ـت " کجاست؟ یه فضایِ چند وجب در چند وجب ! بینِ بازوهایِ کسی که دوسش داری . .......................
-
101
شنبه 2 اردیبهشت 1391 17:23
زندگانی یافتن روزنه در تاریکی ست زندگانی گاهی آبی به همین باریکی در همین نزدیکی ست!!!
-
100
شنبه 2 اردیبهشت 1391 17:18
خدایا ... تو دنیای ما آدمها ... یه حالتی هست به نام " کم آوردن " تو که خـدایی و نمی تونی تجربه ش کنی، خوش به حــالــت ...
-
99
شنبه 2 اردیبهشت 1391 17:17
روزای سخت نبودن با تو خلا امیدو تجربه کردم داغ دلم که بی تو تازه می شد همنفسم شد سایه ی سردم تو رو میدیدم از اونور ابرا که می خوای سر سری از من ردشی آسمونو بی تو خط خطی کردم چه جوری می تونی انقدره بدشی سکوت قلبتو بشکنو برگرد نذار این فاصله بیشتر از این شه نمی خوام مثل گذشته که رفتی دوباره آخر قصه همین شه
-
98
شنبه 2 اردیبهشت 1391 13:58
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد.
-
97
شنبه 2 اردیبهشت 1391 12:52
خدا گفت: لیلی یک ماجراست، ماجرایی آکنده از من. ماجرایی که باید بسازیش. شیطان گفت: تنها یک اتفاق است. بنشین تا بیفتد. آنان که حرف شیطان را باور کردند، نشستند و لیلی هیچ گاه اتفاق نیفتاد. مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی را بسازد.
-
96
شنبه 2 اردیبهشت 1391 12:49
بنویسیم به دیوار سکوت : عشق ، سرمایه ی هر انسان است . بنشانیم به لب ، حرف قشنگ . حرف بد ، وسوسه ی شیطان است . و بدانیم که فردا دیر است . و اگر غصّه بیاید امروز ، تا همیشه ، دلمان درگیر است . پس بسازیم رهی را که کنون تا ابد ، سوی صداقت برود . و بکاریم به هر خانه ، گلی ، که فقط بوی محبّت بدهد .
-
95
شنبه 2 اردیبهشت 1391 00:25
افلاطون می گه : اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش ! چون کار دل دوست داشتنه همانطور که کار چشم دیدنه. اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی؛ اگه عقلت عاشق شد ؛ بدون که داری چیزی رو تجربه میکنی که اسمش عشق واقعیه.
-
94
شنبه 2 اردیبهشت 1391 00:09
سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
-
93
جمعه 1 اردیبهشت 1391 23:55
من بودم و تو و یک عالمه حرف… و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!! کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد…
-
92
جمعه 1 اردیبهشت 1391 21:49
اگــَر قـــرار بـاشد هــِزار بـآر زنـدگـــی کـُنمــ هـَر هـــــزار بـار ... مَـטּ مـآل تـــو
-
91
جمعه 1 اردیبهشت 1391 18:21
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره؟” و تو جواب میدی “خوبم!” کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: “میدونم خوب نیستی…”
-
90
جمعه 1 اردیبهشت 1391 18:15
تا می شوم؛ در بین دست های روزگار انگار میخواهد ببوسد و بگذاردم کنار!!! خوشحالم از این احترام من مچاله نمیشوم...
-
89
جمعه 1 اردیبهشت 1391 17:51
به روایت تمام تقویم های خورشیدی همه روزهای بی تو جمعه است از آن جمعه های لعنتی!!!!!
-
88
جمعه 1 اردیبهشت 1391 17:39
آسمان بارانیست همگی می گذرند چتر دارند به دست تا نبارد باران بر سر و صورتشان اما ..... من تنها و رها زیر این سقف سیاه گام بر می دارم بی چتر و به تو می اندیشم !!!!!
-
87
جمعه 1 اردیبهشت 1391 14:36
آرام میروم... آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام ! اما وقتی جایِ خالی ِ مرا ببینی... آنچنان سخت رفته ا م که... تمام عمر زمانِ رفتنم را فراموش نکنی...
-
86
جمعه 1 اردیبهشت 1391 13:28
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
-
85
جمعه 1 اردیبهشت 1391 13:21
برای ات آسمان را فرش زیبای ستاره می کنم هر شب کنارش تخت رویا را ... ز ابر نرم قوی خاطرات تو به گلبرگ گل نیلوفران آبی احساس می پوشانم و در انتظار لحظه ی دیدار می مانم چراغ شب تن مه تاب را عریان عریان می کنم هرشب تمام شاپرک ها را برای دیدن رقص هوس گون تن نرم ات به دعوت نامه ای بر شاخک آن قاصدک ها با لباس فرم شب تابان...
-
84
جمعه 1 اردیبهشت 1391 13:09
مـــــــــــــرد است دیگر... گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید.. مـــــــــــــرد است دیگر.. غرورش آسمان و دلش دریاست... تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد.. تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده.. تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟... مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد...
-
83
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:44
اینــــجا تا پیراهنت راســـیاه نبینند باور نمـــی کنند چیزی از دســــت داده باشـی ...
-
82
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:22
گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد می شود که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ می شود . . . ! دلتنگــــم ! دلتنگِ کسی که گردشِ روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد ! دلتنگِ کسی که دلتنگی هایم را ندید ! دلتنگِ خودم ، خودی که مدت هاست گم کرده ام . . . !
-
81
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:19
چـه هــق هــقی میزنـد آسمــــان ! بــه گُـــــمانـــم ، مــــاهـش را گــــم کــــرده اسـتـــ . . . !!
-
80
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:10
دِلــــــ و عقـل عزیز ! لطفا بروید و جــای دیگرے دعــوا کنید ! با اعتراض ، بغــــــض ِ گلو !
-
79
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:08
دیـشـب تـو خـواب . . . بـا بـارون مـسـابـقـه دادم ! اون بـاریـد . . . و مـ ـن گـریـه کـردم ! بـاهـاش از تـ ـو حـرف زدم . . . اون دلـتـنـگ ِ خـورشـیـد شـده بـود و مـ ـن دلـتـنـگ ِ تـ ـو . . .
-
78
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:06
در ِ قـَلبَم بـَرایِ هَمیـشـــه پلمپ شـُد ! بــِہ جـــرم ِ دوست داشـتَن هـایِ بـی مـورِد لـطـفـا" دیـگـَر سـراغ آن نَیـاییــد ! حــَتـی بـا مـجـوز رَسـمـی اَز عـَقـل!
-
77
جمعه 1 اردیبهشت 1391 12:01
زین پس تنها ادامه میدهم،در زیر باران.... حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم. .. میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم....! باران نبار من نه چتر دارم نه یار...!
-
76
جمعه 1 اردیبهشت 1391 11:55
-
75
جمعه 1 اردیبهشت 1391 11:38
تا حالا کفشاتو نگاهـ کردے ؟؟؟ دو تا عاشق... دوهمراهـ که بے هم مے میرن... با هم خاکے مے شن بدونہ هم زیرهـ بارون نمیرن... کاش آدما هم یہ کم از کفشاشون یاد بگیرن...